مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.
مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

تغییرات فرهنگی از نگاه اینگلهارت

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- اینگلهارت می گوید نگرش جدیدی نسبت به دین ایجاد شده است. رو از روش تاریخی، تحقیقی، توصیفی و اثباتی استفاده می کند. اینگلهارت به دنبال تبیین تغییرات فرهنگ است. اینکه چه عواملی بر آن تاثیر می گذارد؟

لوی استراوس می گوید: قواعد اجتماعی چگونه غرایض را تغییر می دهد؟

وبر نیز از عبارت «هنجار و وجدان جمعی» استفاده می کند. اینکه شخص چگونه باورهایش را در جمع متبلور می کند. کتاب «صور بنیانی و حیات دینی» را مطالعه کنید.

نظریه این کتاب کارکرد گرایی است.

مارکس به عنوان جامعه شناس به آگاهی، ایدئولوژی و از خود بیگانگی می پردازد. در نظریه تضاد، سنت های نظریه کارکردگرایی ساختاری را نقد می کند. نظریه تضاد مارکس به روایتی فرهنگ شناسی است.



کلیدواژه های مطالعات فرهنگی:

  1. تجربه زیسته
  2. حاشیه ها
  3. هژمونی
  4. سلطه
  5. حاشیه نشین ها
  6. بازنمایی
  7. بازتولید
  8. سوژه
  9. ابژه

کتاب اینگلهارت 13 فصل دارد. سوال اینگلهارت در مورد نظام های سرمایه داری است. مارکس سوال جدی که در آن مدعی شد که جوامع سرمایه داری آنقدر رو به اضمحلال می روند که نظام سرمایه داری به هم می ریزد. 

گرامشی از دو دولت حرف می زند:

1. دولت پاسبانی: دولت زور

2. دولت اخلاقی: هژمونی

دولت های اخلاقی، فکری تولید می کنند که رهبری کننده باشد. که بیشتر از نیرنگ و فریب چیزی نیست. سعی می کنند به ارزش های فردی توجه کنند و روی نابرابری های اجتماعی تاکید نمایند.

آنها طبقه را درک می کنند.

مصرف انبوه و توجه به سلایق عامه باعث شده است که مردم کرخت شوند. فاصله طبقاتی از بین نرفته است اما نسبت به فهم آن کرخت شده ایم.

آلتوسر هم به این سوالات پرداخته است و اینگلهارت با این سوال نگاه خودش را می گوید: «نظام سرمایه داری چگونه است؟»


مصرف از نگاه باکاک

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- باکاک به بحث مصرف از نگاه تاریخی نگاه می کند. او به چند دوره برای مصرف می پردازد:

1. اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم. الگوی مصرف درگیر مقوله اقتصادی است. یعنی در الگوی اولیه مصرف، جایگاه جامعه شناختی نداشته و صرفا اقتصادی بوده است.

2. دوره مصرف در دوره بحران جنگ جهانی اول و دوم: مصرف شکل امروزی و فراواقعی پیدا می کند.  بحران جنگ، رکود اقتصادی، باعث می شود که به مصرف فکر شود.

3. بعد از جنگ با مصرف انبوه روبرو می شویم. بحث فوردیسم مصرف انبوه کالاها شکل می گیرد. بعد از آن شکل انبوه مدرن کمک می کند. در آنجا نظریه بوردیو، بودریار، بارت و ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی است که مصرف در آن شکل مرام پیدا می کند. مد در اینجا به میان کار می آید و بحث انتخاب کنشگر مطرح می شود. شکل میل (بودریار) پیدا می کند و میل باعث مصرف می شود و نه نیاز!



اگر در دوره قبل از الگوی سنتی بحث کنیم، بحث وبر است که پیوریتن ها بر خرج نکردن و مصرف نکردن تاکید می کنند.

اینجا مصرف به عنوان امر تجملاتی مطرح می شود. وبر در زمره مخالفان مصرف است و نه موافقان. بحران جنگ، مصرف انبوده به شکل نمادین، هویتی و میل پیدا می کند تا اینکه مصرف شکل اقتصادی مصرف می شود.

الگوی مصرف در قبل و بعد از جنگ، مباحث زیمل و وبر بعد از آن از دهه 1970 تا 1980 که اوج مصرف است. دوره 1950 و 1960 مورد توجه باکاک قرار می گیرد.


مباحث مهم در حوزه جامعه شناسی نسلی

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- جامعه شناسی نسلی یکی از موضوعاتی است که در مطالعات فرهنگی به آن پرداخته می شود.

در جامعه نسلی باید به این سوال پاسخ دهید که آیا این نسل، همان نسلی است که به انقطاع نسلی رسیده است یا اینکه در تعامل با نسل قبل قرار می گیرد؟ اینکه آیا نسل جوان است؟ نوجوان است؟ میانسال است؟ یا پشت سرهم قرار دارند؟


بحث هم عرض بودن نسل ها مطرح می شود اینکه نسل ها هم عرض هم هستند یعنی با هم تعامل دارند.

بحث پشت سر هم بودن نسل ها مطرح می شود و اینکه نسل ها پشت سر هم هستند یعنی با هم تزاحم دارند.

ما در بحث نسل ها با نسل های زیر روبرو هستیم:

1. نسل شورشی

2. نسل آرمان گرا

3. نسل درونگرا

4. نسل فردگرا

5. نسل اجتماعی

6. نسل تکنولوژی

در بحث نسل ها مبانی نظری آن بسیار اهمیت دارد.

اینکه جامعه ایران طولی است یا عرضی، تعاملی هست یا تزاحمی؟

بحث تغییر نسلی و شکاف نسلی نیز از مباحث مهم جامعه شناسی نسلی می باشد.

شکاف به معنای فرآیند تخریب گونه در میان دو نسل است. یعنی نسل دوم بسیاری از داشته های نسل اول را تخریب می کند و آن را نمی پذیرد.

کریستوفر بالس می گوید: این نسل زمان بحران را بلوغ می داند که نسل با ابژه هایی که بحران خشونت متفاوت از دیگری می کند. دو موضع از خودش نشان می دهد که یا تسلیم آن می شود و یا در مقابل آن می ایستد. اینکه در راستای آن نسل گام بر می دارد اما متفاوت می اندیشد.

بالس می گوید: اگر ابژه ای ظرفیت تبدیل شدن به ابژه های فرانسلی را داشته باشد می تواند باقی بماند.