مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.
مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

استعاره (Metaphor) در نشانه شناسی

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- در فاصله میان امور نامعقول، امور معقول، این استعاره است که بیشتر دانش تولید می کند. (ارسطو)

در علوم شناختی جدید، استعاره نقش مهمی دارد.

عشق چیست؟

عشق هواست.

عشق سفر است.

عشق ویرانی است.

عشق گل سرخ است.




استدلال استعاری (Metaphorical Reasoning) یا راهبرد نشانه شناختی است که امری انتزاعی را به شکل ملموس و تجربه پذیر تقلیل می دهد تا آن را قابل فهم کند.

تشبیه عدالت به ترازو

به طور سنتی، استعاره را یکی از صنایع ادبی می دانستند. و حتی اگر در محاورات روزمره به کار می رفت، آن را تحت تاثیر ادبیات در نظر می گرفتند. در فلسفه هم استفاده می شود.

همانطور که لیکاف و جانسون (1980: 3) در کتابشان استعاره را امری فراگیر می دانند.

به طور سنتی از یونان باستان به این سو، آرایه های ادبی (Figures of Speech) را جزئی از راهبردهای (رتوریک استفاده کارآمد از زبان برای اقناع مخاطب به سوی مورد نظر ماست.) است:

  1. راهبرد اغراق و مبالغه (Hyperbole): استفاده از تاکید زیاد برای اثرگذاری: «گاو را با پوست می خورد.»
  2. راهبرد تشبیه (Simile): استفاده از ادات تشبیه برای مقایسه دو چیز: «او از ترس مثل گچ سفید شده است.»
  3. استعاره (Metaphor): مقایسه ای تلویحی بین دو چیز نامشابه است که در واقع شباهتی از رمزها است.
  4. اوج (Climax): در اوج طوری معانی را می چینند که به اوج می روند. مسخره کردنش توهین است. استهزائش جنایت است اما انکار آزادی بیانش؟
  5. نا اوج (anticlimax): جنبش اندیشه ها و مفاهیم به نحوی که به تدریج از اهمیت آن می کاهد.
  6. تباین (Antithesis): همنشین کردن دو واژه، عبارت یا جمله ای که به لحاظ معنایی متضاد و متباین هستند: «گناه کردن انسانی است، بخشیدن الهی.»
  7. حسن تعبیر (Euphemism): جایگزین کردن واژه یا مفهومی که معنای بد و ناخوشایند دارد با واژه ای که خوشایندتر است: دستشویی به جای توالت.
  8. مجاز (Metonomy): به کار بردن واژه یا عبارتی به جای واژه یا عبارتی که با آن رابطه ای مهم دارد. مثال: «سماور جوش آمده است»(آب سماور در جوش است.)
  9. مجاز مرسل (Synec Doche): جزء جای کل می نشیند و کل جای جزء. «بهترین مغزهای کشور در هیئت دولت جمع شده است.»
  10. استعاره بعید (Conciet): نوعی استعاره بعید الذهن و افراطی برای مقایسه دو چیز کاملا متفاوت: «کشق، گرم است.»
  11. کنایه (Irony): گفتاری طعنه آمیز که در معنایی متضاد معنای ظاهری کلام مد نظر است: «عاشق این دردسری هستم که برام درست کردی.»
  12. متناقض نما (Paradox): گفتاری که متناقض و ناسازگار به نظر می رسد: «او جاسوس معروفی است.»
  13. تشخیص (Personification): جان دهی به اشیاء و مفاهیم انتزاعی: «نیاز، ما در اختراع است.»

زبان به مثابه نظام ارتباطی

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- مدلی را در نظر بگیرید که وسط یک مربع، یک مثلث کشیده شده است که سه ضلع آن متقارن با سه واژه است:

1. بافت

2. شنونده

3. سخنگو



اولین مدل ارتباط زبانی را کارل بولر آلمانی ارائه کرده است.

در این مدل چهار مولفه وجود دارد:

1. گوینده

2. شنونده

3. بافت

4. نشانه

در واقع بر اساس این سه بعد، سه نقش ارتباطی برای زبان در نظر گرفته شده است.

اگر جهت زبان در ارتباط معطوف به بافت باشد، زبان نقش بازنمایی پیدا می کند: مثال متون علمی، گزارش های خبری و ...

اگر جهت گفته ها به سمت گوینده باشد، زبان نقش عاطفی پیدا می کند. مثل متون ادبی، نامه های شخصی و ... است.

کارکرد دیگر زبان، کارکرد ترغیبی است: در رتوریک و آرکیولیشن و تبلیغات و ... کارکرد ترغیبی زبان برجسته می شود. چون از زبان برای تاثیرگذاری روی مخاطب استفاده می کنیم. در این نقش، کارکرد زبان معطوف به شنونده و مخاطب است.

بر اساس این که پیام معطوف به کدام ضلع این مثلث باشد، نقش های ارتباطی و زبانی متفاوتی شکل می گیرد.


مدل رومن یاکوبسن

رومن یاکوبسن (1896-1982): بر اساس مدل ارغنون بولر، شش مولفه را در ارتباطات کلامی شناسایی و بیان کرده است.

1. بافت: چارچوب لازم برای رمزگذاری و رمزگشایی فراهم می کند.

2. پیام

3. فرستنده

4. گیرنده

5. مجرای ارتباطی

6. رمز: امکان رمزگذاری و رمزگشایی را ایجاد می کند.


بر اساس این نقش ها، شش نقش زبانی قائل شده است:

1. گوینده: نقش عاطفی (Expressive/ Emotion Function):

نوشته ها دارای دو بعد هستند:

الف) عینی: دوربین گونه: متون علمی

ب) ذهنی: در ادبیات استفاده می شود.

یاکوبسن معتقد است: نقش عاطفی به طور ناب در حروف و اصوات ظاهر می شود. عباراتی چون: خدای من... نقش عاطفی دارند. راه دیگر وجه گذاری است.


2. پیام: نقش شعری (Poetic Function):

جهت گیری پیام به سوی گوینده، شنونده، بافت و ... نیست. بلکه فقط به خود پیام است.

حذابیت خود پیام است که توجه را جلب می کند.

شیوه بیان پیام مهمتر از محتوای پیام است.

آندره ماتونیه از آن به نقش زیبایی شناختی تعبیر می کند.


3. مخاطب: نقش ترغیبی (Contrive Function):

جهت پیام به سوی مخاطب است. 

جملات امری و ساختارهای ندایی دارای بار ترغیبی اند.

در متون اقناعی، تبلیغات سیاسی و ...


4. بافت: نقش ارجاعی (Referential / Representative Function):

در متون علمی ادبیات که توصیف زمان و مکانی دارند نقش ارجاعی زبان می باشد.

جهت گیری پیام به سوی موضوع (یا مصداق با عبارت یاکوبسن) است.

جملات اخباری نقش ارجاعی دارند. فاصله تهران تا آمل 180 کیلومتر است.


5. مجرای ارتباطی: نقش همدلی (phatic Function):

نقش اصلی این پیام ها ایجاد ارتباط، تداوم آن یا قطع حصول اطمینان از برقراری مجرای ارتباط و یا جلب توجه مخاطب و اطمینان از اینکه او همچنان به حرفش گوش می دهد.

گوش می کنی

جونم برات بگه...

6.  رمز: نقش فرازبانی (Metalingual Function):

در نقش فرا زبان جهتگیری پیام به سمت رمز است. آن سطحی از زبان است که درباره روابط عمومی عناصر خود زبان سخن می گوید.

در فرهنگ های توصیفی 

مارسل دانسی دو نقش دیگر به نقش های شش گانه یاکوبسن اضافه کرده است:

1. نقش عرفانی:

نقش رازگونه زبان است. وقتی از آن به عنوان دین استفاده می کنید. وقتی قرآن می خوانید و آرامتان می کند.

اعتقاد به جادو هم همین کارکرد زبان است.

جادو، عرفان و مذهب، مثل عطسه حضور شیطان، شر، بیماری است. 

آن گیل(1996، 2006): بعد دیگران در تجو گرفته شده است. تیو از زبان زبان قبیله تونگان می آید به معنای «مقدس» و دست نیافتنی است.

کلمات بتو:

  • خبیث
  • ماورا طبیعت
  • مرگ (بیماری ها)
  • فرهنگ و سیاست

2. نقش اقتصادی

در زبان ها تمایل بر این است که زبان در کوتاهترین شکل ممکن باید آورده شود. هیچ دو ساخت دستوری مشابه نداریم. بلحاظ تلقلی هم نداریم.

اسم در نشانه شناسی

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- اسم به لحاظ نشانه شناختی مهم است زیرا صاحب خود را مستقیما به فرهنگی ربط می دهد. بررسی اسم ها در حوزه ناشناسی (Onomastics) قرار می گیرد.

اسم داشتن اولین شرط ورود فرد به جامعه است. اسم مساوی خود فرد است.

نظام های سیاسی اسامی افراد به شماره بدل می کنند (مانند زندانیان) تا نظارت و کنترل بیشتری بر فرد داشته باشند. نفی اسم و استفاده از شماره به جای آن نفی انسانیت، هویت و موجودیت افراد است.




منشاء اسم کوچک

  • اسامی مذهبی: علی، محمد، فاطمه، ناصر و ...
  • اسامی تاریخی: چنگیز، تیمور و ...
  • اسامی باستانی: داریوش، کورش، بردیا، تهمینه
  • اسامی خارجی: هلن، دارا، سارا.
  • هنرپیشه ها و شخصیت های معروف: هایده، حمیرا، داریوش
  • جریان های سیاسی و انتخاب نام کوچک
منشاء نام فامیل

  • ریشه در فرد: زاده، نژاد، یان، ی، پول و ...
  • ریشه در ضغل دارند: گیوه چی، معمار، روغنی، شکاری، آهنگر، دبیر و ...
  • ویژگی: نیکو صحبت، زیبا کلام، نکورفتار و...
  • مکان: تهرانی، اصفهانی، شاه آبادی و ...
  • مذهب: اسلامی و ...