مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.
مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

مطالعه مصرف در مطالعات فرهنگی

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- یکی از حوزه های بسیار مهم در مطالعات فرهنگی و رسانه بحث مصرف است. مصرف در چند دوره تعریف می شود. 

در دوره اول تولید بیشتر از مصرف مطرح است. همه چیز مبتنی بر کار است، دستمزد، تولید نظام مند و عقلانی است.

در این زمینه وبر از بحثی به نام Calling نام می برد که به معنای تکلیف است. در میان پروتستان ها اقلیتی به نام پیوریتن ها وجود دارد که احتمالا همان کالون ها هستند. این ها معتقدند که تکلیف آنها کار کردن و خرج نکردن و به عبارت دیگر مصرف نکردن است.

در مرحله دوم مصرف شکل جدیدی می گیرد. این مساله با مهاجرت شروع می شود و مصرف به شکل انبوه مطرح می شود. کتاب مصرف عامه در این زمینه از عامه شدن و امریکایی شدن فرهنگ سخن می گوید. و سپس می گوید که متکب فرانکفورت که یک مکتب انتقادی نسبت به سرمایه داری است چه می گوید.

در اروپا کسانی که فقیر هستند، میانسال می باشند و در مقابل مصرف مقاومت می کنند. اما در امریکا برای این قشر میانسان هیچ مقاومتی وجود ندارد.

وبلر از طبقه مرفه می گوید. زیمل نیز بحث حیات شهری و کلان شهر را مطرح می کند. 

در نتیجه باعث می شود که مصرف به مقوله ای جامعه شناختی تبدیل شود. مصرف سپس هویت پیدا می کند. اینگلهارت می گوید: دولت رفاه، رفاه نسبی را در اختیار مردم قرار می دهند. وسایل حمل و نقل برای رسیدن به مال ها و پاساژهای بزرگ در اختیار آنها قرار می دهد.

در کتاب «تجربه مدرنیته»، مارشال برمن، دکتر فرهادپور از کمک اتوبان ها، بزرگراه ها و سنگ فرش ها به مدرن شدن شکل شهر می گوید. همه این ها باعث می شود که مصرف تسهیل شود.


ب

وردیو از سه نوع سلیقه نام می برد:

1. سلیقه مشروع

2. سلیقه میان مایه (طبقه خرده بورژوا)

3. سلیقه عامیانه (طبقه کارگر)

خرده بورژوا می خواهد خودش را به بورژوا متصل کن. بوردیو روی طبقه مرفه صحبت نمی کند. بوردیو از تلاش و پویایی صحبت می کند.

زیمل: آدم ها از حیات ضمنی به کلان شهر، کلان شهرها آگاهی به مد را اضافه می کند.

آدم ها در شهرها می خواهند از افراد دیگر متمایز شوند. انسان ها از هم منزوی و بیگانه می شوند. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که جایگاه مصرف کننده در کلان شهرها چیست؟

اعتماد به نف پسدا کردن نتیجه تلاش خرده بورژوا ها است.

فرد فکر می کند که من به آن لذت رسیده ام و از این مساله کیف می کند. حس داشتن یک لی وایز اصل با یک لی وایز قلابی مساله است.

زیمل می گوید: ما در مد دو مفهوم داریم:

1. مرکز گرایی (Centralization)

2. مرکز گریزی (Decentralization)

مرکز گریزی کاری است که بورژواها انجام می دهند و می خواهند به کالایی دسترسی پیدا کنند که بورژوا خودش را از بقیه جدا می کند.

مرکز گرایی را خرده بورژوا برای نزدیکی به بورژوا انجام می دهد.

در شهرها همه چیز سیال است. همه چیز در حال تغییر است.

بحث دیگر بحث فوردیسم است: فورد با سرمایه داری مبارزه کرد. این مکتب حقوق کارگر را بالا برد و ماشینی تولید کرد که خود کارگران بتوانند آن را بخرند.

سیاست فورد مصرف انبوه کالا است. (سیاه سیاه سیاه). فورد سلیقه را نادیده گرفت. او فقط تولید می کند.

در دوره بعدی فورد شکست می خورد و پسا فوردیسم شکل می گیرد و سلیقه را لحاظ می کند. و به انتخاب مصرف کننده اهمیت می دهد.

در اینجا با «پدیده کهنگی» روبرو می شویم. یعنی مصرف کننده این تلقی را دارد که بعد از 4 سال ماشین خودش را لیز می کند. 

«کهنگی»:

1. کسی که همیشه می خواهد ماشین نو سوار شود، سوار می شود.

2. اگر نخواهد آن را به بازار می برد و با قیمت پایین تر می فروشد. با این کار همه ماشین دارند و تفاوت ها را درک نمی کنند. اما تمایز را می فهمند.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.