مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.
مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

مروری بر کتاب طبقه مرفه، توریستن وبلن

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- این کتاب به نام The Theory of Leisure Class به دو شکل «نظریه طبقه مرفه» و «نظریه طبقه تن آسا» ترجمه شده است که به نظر می رسد ترجمه دوم صحیح تر باشد.

کتاب وبلن ، یک اثر انتقادی است که جامعه امریکایی را نقد می کند. وبلن کتابهای زیادی دارد و این کتاب از همه کتاب هایش بیشتر سر و صدا کرده است.

وبلن معیارهای رفتار انسان را در نظام سرمایه داری مطالعه می کند. اینکه معیارها چگونه تغییر می کنند؟ در این کتاب به معیارهای طبقه مرفه می پردازد. سپس از این طبقه مرفه به طبقه نو کیسه (خرده بورژوا) یاد می کند. معیارهای آنها سلیقه، مد، چشم و هم چشمی و ... را مورد بحث قرار می دهد.

وبلن در طبقه تن آسا، از یک سری کارکردهای پنهان طبقه مرفه صحبت می کند. از این طبقه با عنوان یغماگر یاد می کند.

کتاب تحلیلی از کارکردهای پنهان فضای تظاهری است. این از ویژگی های طبقه مرفه در جامعه است. می پرسد چرا مصرف تظاهری شده است؟

1. حیثیت فردی

2. ایجاد رشک و حسد

نگاه وبلن نگاهی تاریخی است. طبقه مرفه را که شکل گیری آن در دوره بربریت، و ادامه آن را در فئودالیسم با هم مقایسه می کند.

مسائل اقتصادی را بررسی می کند. تاکید آن بر مسائل اقتصادی است. مساله اش کارکردهای پنهان و ناپیدای مصرف متظاهرانه است.

طبقه مرفه روش شناسی علمی ندارد. برخی افراد کارهای او را توصیفی و تحلیلی می دانند. توصیف نظام سرمایه داری. او دارای مکتب خاصی نیست و بیشتر بر اساس مکتب نهادگرایی اقتصادی یعنی به تحلیل اقتصادی و نقش نهادهای اقتصادی فرهنگی در شکل گیری وقایع اقتصادی می پردازد.

یعنی رفتار انسان مدرن در نظام مدرن تحت امور اقتصادی چه وضعیتی پیدا می کنند. به سنت وبری عمل می کند. از قرن نوزدهم در جامعه امریکایی این اتفاق می افتد که مکتب نهادیون برای بحران بع از جنگ جهانی دوم جامعه ای را تاسیس می کنند که از  روش های سوسیالیسیتی داشته باشد.

اصلاح جامعه منوط به دخالت دولت است.

نهادگرایی اقتصادی بیشتر ریشه اقتصادی داشته است اما بحث های آن عمدتا فرهنگی هستند.

در این نهادگرایی به دو نوع شغل می پردازند:

1. فعالیت های تولیدی (صنعتی)

2. مشاغل پول مدار: که از درون آنها سود، غیر واقعی بودن، مصرف متظاهرانه در می آید.

شغل های غیر مولد تولیدی سبب ارتقای منزلت اجتماعی می شود و تزئینی است. اما گاو و گوسفند داری شغل تولیدی هستند. طبقه مرفه اسب نگه می داد. شغل هایی که به تولید نمی انجامد.

سرمایه داری دارای دو بعد است:

1. اقتصادی (فنی و تولید)

2. تجاری

در کل کتاب وبلن 50 سال اقتصاد صنعتی امریکا را مورد مطالعه قرار می دهد.

چند کلید واژه اصلی این مطالعه عبارتند از:

1. تن آسایی (کارهایی که به کار شایسته انسانی پیوند نخورد.)

2. چشم و هم چشمی

3. پوتلاژ: یک نوع دهش بوده است که برای کسب و اعتبار و امتیاز است. هدیه دادنی که بدون مبنای بخشش باشد.

4. مالکیت

5. رقابت

نقد کتاب به طبقه مرفه است که از خلال زنان باعث مصرف تظاهری می شود.

ربط این کتاب به مطالعات فرهنگی چیست؟

وبلن از گروه های حاشیه ای حرف می زند که در مقابل گروه های بالا و بسیار مرفه هستند و می خواهند با روش هایی خودشان را به طبقه مرفه برسانند.



ثروت به دو شکل تشکیل می شود:

1. مالکیت

2. زمان

نحوه شکل گیری ثروت از طریق:

1. ازدواج قهری

2. مالکیت: یعنی اعتبار و مال:

الف. بدون تلاش و از طریق ارث بدست آمده باشد.

ب. مالی که از طریق چپاول به دست بیاید.

سپس وبلن به مساله چشم و هم چشمی در طبقه پایین جامعه می پردازد. در طبقه کارگران این مساله با استفاده از کارکردن و خوش خدمتی کردن خودش را نشان می دهد.

کار برای این طبقه بی ارزش می شود و اعتبار خودشان را از طریق تظاهر به دست می آورند. نشان دادن از طریق آراستگی مطرح می شود. بحث مصرف تظاهری مطرح می شود.

نمایش ثروت از طریق کارکنان و خدمتکاران صورت می گیرد.

این ها اعتبار خودشان را به زنان و خدمتکاران منتقل می کنند. هم کمیت و هم کیفیت خدمتکاران اهمیت می یابد.

وبلن به فعالیت های طبقه تن آسا اشاره می کند:

1. فعالیت های مادی تن آسا

2. فعالیت های غیر مادی تن آسا

بوردیو می گوید: یادگیری بعضی زبان ها برای بعضی پرستیژ می شود.

مشاغل دیوانی، امور نظامی، مشاغل طبقه بالا هستند. هر شغلی غیر از این ها متعلق به طبقه پایین می شود.

اولین کسی که از مشاغل تولیدی بعد از مرد معاف می شود، زن و همراه اصلی اوست. اما معافیت از کار کردن خدمتکاران دیرتر محقق می شود اما محقق می شود.

وبلن در این کتاب از آسایش نیابتی صحبت می کند. اول طبقه بالا، همسر و همسران و ...

آسایش نیابتی فقط برای اربابان است و سپس برای زن ها که فقط به کارهای خانگی می پردازند.

صفحه 109 کتاب «طبقه مرفه» به بحث مصرف تظاهری می پردازد.

مردان مصرف کننده چیزی هستند که مردان تولید می کنند. به همان اندازه که تن آسا مهم است، تن آسایی نیز اهمیت پیدا می کند. هنر و موسیقی و ... در این دوره مهم می شوند.

ضایع کردن ثروت در این دوره اهمیت پیدا می کند. برعکس آنچه پیوریتن ها می گویند.

فصل پنجم کتاب به معیارهای مالی در زندگی می پردازد.

چه کسانی معیار مالی در زندگی هستند. طبقه برتر، شیوه زندگی، آراستگی و افتخار باید چگونه باشد؟ دو واژه در این بخش اهمیت دارد:

1. قانون اشتهار

2. قانون اعتبار

چشم و هم چشمی را دوباره تکرار می کند که چشم و هم چشمی های مالی باعث می شود که اشخاص به طور تظاهری مال خودشان را ضایع کنند.

فصل ششم به مصرف مذهبی می پردازد.

این مصرف نیز ناشی از مصرف است. لباس های کشیشان، ساختمان و ... همه برای اعتبار مالی اربابی است. آنها می خواهند بگویند که متفاوت هستند و لباس های فاخر ناراحت می پوشند.


چشم و هم چشمی مالی/ توریستن وبلن

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- وبلن در این بخش از کتاب به دو بحث طبقه تن آسا و مالکیت می پردازد. از نظر او این دو جنبه های متفاوت از یک واقعیت یکسان در ساختار اجتماعی هستند.
بنابراین محور این بحث وبلن آسایش یا رفاه و مالکیت است.
وبلن علت ظهور طبقه تن آسا را بی میلی عده ای نسبه به کار نمی داند و همچنین معتقد نیست که مالکیت به دلیل مصرف به وجود آمده باشد.
در ادامه این بحث را به صورت تاریخی دنبال می کند. و از زمان ظهور مالکیت فردی و ریشه های شکل گیری طبقه تن آسا شروع می کند.
او معتقد است که تقسیم کار در زمان بربریت میان مرد و زن باعث شده که طبقه کارورز و تن آسا از هم جدا شوند. در مورد شکل مالکیت نیز او بحث تملک زنان را در عصر بربریت ریشه مالکیت می داند. اینکه مردان به دلیل اینکه از نظر جسمی برتر بودند و زنان را به تملک خود در می آوردند و زمینه به تملک در آوردن زنان این است که برخی کالاهای سودمند را نیز در اختیار داشته باشند.


او می گوید اگرچه مردم چیزهایی را به دست می آورند که مصرف کنند اما این مصرف به معنای مالکیت نیست.
وبلن از ربودن زنان به عنوان امری متداول و با عنوان نوعی ارتباط مالکیت –ازدواج یاد می کند.  که باعث می شود که زنان اختصاصی شوند. و این باعث می شود که محدوده برده داری گسترش پیدا کند و زنانی که دستگیر نشده اند نیز برای سایر زنان نیز ارتباط مالکیت – ازدواج ایجاد شود. و در نهایت باعث بروز چشم و همچشمی شود.
این مالکیت از زنان به چیزهای دیگر گسترش می یابد و پایه های نهاد مالکیت خصوصی شکل می گیرد.
در اینجا وبلن به مباحث نظریه اقتصادی می پردازد و اینکه مردم برای تامین معاش خود نیاز به کار مداوم پیدا می کنند. و کم کم بحث افزایش رفاه جسمی و کسب ثروت مطرح می شود.
او سپس بدون اینکه اشاره مستقیمی به هرم مازلو داشته باشد از شکل گیری طبقه هایی از خانواده ها سخن می گوید که فقط هدفشان تامین نیازهای اولیه شان نیست و به نیازهای معنوی، زیبایی شناختی و فکری فکر می کنند. حتی فکر می کنند که چطور می توانند متفاوت باشند. یعنی چطور بتوانند با مصرف کالایی دیگر متفاوت از دیگران شوند.
وبلن این مساله متفاوت بودن دلیل بروز چشم و همچشمی می داند و اینکه در چنین جامعه ای داشتن ثروت، بزرگی و افتخار می آورد که انگیزه داشتن ثروت تنها چشم و همچشمی است.
در همین ضمن، طبقه فقیر تنها انگیزه شان، کسب روزی بخور و نمیر است. آنها کسانی هستند که به کارهای بدنی می پردازند، درآمدی ناپایدار دارند و ذخیره شان ناچیز است. اما در طبقه مرفه، انگیزه کسب معاش فقط رفع نیاز نیست و زمینه شکل گیری این نوع طبقه اصلا ربطی به رفع نیاز ندارد.
مالی که از راه غارتگری به دست می آید به عنوان غنیمت پیروزمندانه نگهداری می شود. بدون شک مقایسه رشک انگیز بین صاحب غنیمت های افتخار انگیز و سایرین اتفاق افتاده است. یکی از چیزهایی که این غنایم را با ارزش می کرد در ابتدا، همان پیروزی در جنگ و افتخاری بود که از آن بدست می آمد.
وبلن از یک تغییر در پایه های مالکیت فردی سخن می گوید که معیارهای مقایسه رشک انگیز را تغییر می دهد. این چرخش به دلیل مالکیت خصوصی بر برده ها به دست می آید که از آن طریق مالک می تواند سرمایه خود را افزایش دهد و در واقع موفقیت در مبارزه مالکیت بین اعضای گروه است.
تغییر سومی که وبلن از آن نام می برد، تولیدات صنعتی است که جای یغماگری را می گیرد و بنابراین برای رسیدن به موفقیت باید تولید بیشتری انجام داد. اما در عین حال هنوز  یورش و تجاوزهای غارتگرانه نیز باعث رشک و حسد رقیبان می شود اما میدان آن به تدریج محدودتر می شود. در عین حال فرصت برای تلاش های تجاوزگرانه تولیدی برای انباشت سرمایه از طریق روش های نیمه صلح جویانه بیشتر می شود.
در این زمان مال و جمع آوری مال برای حفظ خوشنامی ضروری است.
در مرحله پیشرفته تر ثروتی ارزش پیدا می کند که بدون تلاش و از طریق ارث به دست می آید. با این حال هنوز توامندی و بهره کشی می تواند در نظر عامه مردم وسیله کسب ارجمندی باشد.
آن دسته افرادی که از ثروت کمتری برخوردارند از ارج و ارزش کمتری برخوردارند.
وبلن در مورد میزان سرمایه می گوید، میزان سرمایه همیشه با معیارهای جدیدی سنجیده می شود و کسانی که افزایش سرمایه خود را از سطح استاندارد بالاتر نبرند، احساس خوشنودی شان متوقف می شود. در واقع میزان سرمایه به میزان سرمایه رقبا بستگی دارد.
برای اشخاص عادی به دلیل اینکه این ارزیابی با سایر طبقه ها او را در هیچ جایگاه منحصر به فردی قرار نمی دهد، برای او یک حس ناخشنودی مزمن ایجاد می کند.
وبلن می گوید: میل طبیعی به گردآوری ثروت برای افراد کمتر در آنها حس سیری پذیری را ایجاد می کند و به همین دلیل آنها مرابا دوست دارند که از دیگران در جمع آوری ثروت پیشی بگیرند.
او می گوید اگر انگیزه مال اندوزی فقط در حد نیازهای روزمره بود، امکان داشت که میل به انباشت ثروت متوقف شود، اما این یک میدان مسابقه است که مسابقه آن برای کسب اعتبار بیشتر انجام می شود و هیچ حد مطلقی برای آن نمی توان متصور شد.
وبلن می گوید این گردآوری ثروت به تنهایی انگیزه نیست، بلکه افراد می خواهند هرچقدر ثروتشان بیشتر شد، رشک دیگران را بیشتر برانگیزند و راحتی خودشان را نیز افزایش دهند و خواسته های بیشتری را تامین کنند. بنابراین چشم همچشمی روش ها و گزینش های هدف ها را برای کسب سرمایه مشخص می کند.
علاوه بر آن بحث قدرت است که به همراه ثروت به دست می آید.
واژه رشک آمیز که در این بخش وبلن به آن اشاره می کند از نظر او به معنای مرتبه تن آسایی افراد است. مقایسه رشک آمیز نیز فرآیندی است که افراد را بر اساس ارزشی که دارند ارزیابی می کند.
منبع: صص 68-80، نظریه طبقه تن آسا، تورستین وبلن، ترجمه فرهنگ ارشاد، تهران: نشر نی، 1392